Monday, November 11, 2013

روز آخر

چه سخته جدایی،  از چیزی کسی خیابونب،  بار،  کلن همه چی،  فکر جای نو آدمای نو.  انسان های بی اصاب خمه و همه باعث شدن که من امشب خوابم نبره

Monday, October 21, 2013

طویله

خدایا این موجوداتت چی می گن؟ وقتی بهت نیاز دارن آقایی و سرور و وقتی کاری برات می کنن میشی گوسفند...

Friday, September 06, 2013

احمق

اصلا دارم دیوونه می شم،  آخه آدم چقدر می تونه نفهم باشه...
1000 بار بهش گفتم دارم خبر مرگم غذا میخورم خلال دندون نکون تو دهنت دندونات و پاک کن،
اطاق و سینما نکن وقتی  دارم کار انجام میدم،
آرامش منو بهم نریز،
برای وقت و پول من برنامه ریزی نکن،
تصمیم گرفتیم یجا بریم، وقتی راه افتادیم دوجاش نکن،
فک نکن خرم یا یادم رفته، قرضاتو بده،
خلاصه بگم دیوونم کردی.
خوب شد یاد گرفتم دیگه با کسی هم اطاق نشم.

آدمی نیستی مفتی و مرامی واسه کسی کار کنی،  پس اگه کاری میکنی منت نزار چون مزدشو قبلاً گرفتی...

یکم بفهم...

Saturday, August 03, 2013

نگران

چقدر خسته و نگرانم نمی دونم چی شده واسه چی نگرانم، شاید دلم برای این یاروو که ترورش کردن سوخته یا شایدم برای باختن تو کازینو، حس عذاب دارم...
دوباره یه کاریو شروع کردم ، قدرت می خوام تا تمومش کنم ...

Friday, July 12, 2013

بازم ۴ صبح ...

بازم یک شب دیگه دراز کشیدم و خوابم نمیبره...
بازم به خاطر آسایش کس دیگه خودم رو به خواب زدم تا به اصطلاح مردم آزاری نکنم. البته اگه غیر ازین باشه صدای قر قرش دز میاد و اصابمو بهم می ریزه.
بازم یه عالمه فکر تو کلمه تا میام اجراش کنم محکوم به انجام کار دیگه ای میشم مثل الان خواب...
بازم زندانی شدم تو اطاقی که از صدای چک چک آب از کولرش میاد، میان توش زو تخت فیلم نگاه می کنن تا حوصلشون سر نره، البته بیشتر اوقات این تلویزیون روشنه و در حال پخش سریال های افتضاح‌‌‌‌‌‌ِ که دوبلش از خودش بدترِ،  به هر حال چاره ای ندارم جز گوش دادن.
یک میز دارم با یه صندلی و یک جعبه لوازم الکترونیکی که بالای کمدِ. البته اینو بگم چیزی اگه بخوام بردارم باید خیلی آهسته باشه وگرنه صدایی میشنوم «دوباره رفت سر آشغالاش یا دیوونمون کردی چقد سروصدا می کنی.
معمولاً ساعت ۲ بعد از ظهر از خواب بیدار می شم.،  مسواک میزنم، کتری زو میزنم جوش بیاد،  در این حین لپتاپ زو روشن میکنم، البته هارد فلش براش خریدم زود میاد بالا، بعد چای درست میکنم و کم کم می خورم، اگه خونرو تمیز کرده باشه حتماً باید بگم مرسی عزیزم خسته شدی یا اگه غذا درست کرده باشه به همین تزتیب وگر نه شروع میشه دیگه  «من کلفتم اینجا یه تشکر بلد نیستی و...»  حالا که پشت میزم نشستم هیچ ایده ای ندارم،  انگار موخم هیچی توش نیست،  یه زره الکی میرو با کامپیوتر،  تقریباً ساعت ۵ میشه که غذا حاضر میشه روزنامه می چینم کف اتاق بعد روش غذا می خوریم. بعدش دوباره خوابم میگیره و ایندفه جایی برای استراحت نیست چون دوتاشون رو تخت نشستن و دارن دوباره اون برنامه های مزخرف رو می بینن، رو صندلیم عذاب می کشم، تا وقتی ساعت ۱۲ شب شد تازه مخم را میفته میام که کار ِ جدیدو انجام بدم...
بازم ۴ صبح و حکم خواب اجباری...

Tuesday, May 21, 2013

salam khoda,
salam khodam

daram farar mikonam , be koja nemidoonam , maghsadam kojas nemidoonam , be har jayee ke miresam donbale aramesh migardam , vali harchi door tar misham az aramesh bishtar fasele migiram , pas jaye del kojas ? in del koja aroom migire ? yani bayad vaysam ta az oon jayee ke oomade be hamoonja bargarde, ya bayad in khoone haye dar bastaro doone doone baz konam ta too yekish del aroom begire , midooni chand vaghte aroom nakhabidam , chand vaght enghadr nakhandidam ta del dard begiram , vali ziad boghz kardam ke ashkamam khejalat bekeshe va az chesham biroon nayad, kodoom soo rahame , hadaf kojas ? pool o ghodrat ke male man nist , jensesh nistam. jensam abie , zolale narme , garmaye atishe , ghashangie sange .

delam garm nist ! delam daagh nist ! del ke garm bashe chesham ham garm mishe rahat mishe khabid. dige ghors ham asar nadare ! kam kam dare bi asar mishe , mashroob ham dige shadi nadare bihalam nemikone , pas kojast oon masir?

kash mishod hanooz migoftam 6 mah dige mikham beram shayad aslan naraftam...